تأیید اطلاعات ارائه شده از سوی کشورها در خصوص چرخه زندگی تجهیزات هستهای.
پروتکل الحاقی نیز یک سند حقوقی است که به آژانس بینالمللی انرژی اتمی حق بازرسی مکمل[179] به منظور اطمینان یافتن از وجود فعالیتهای اعلامشده و اعلامنشده احتمالی اعطا میکند. مطابق با این پروتکل، اهم تدابیر صورت پذیرفته به قرار زیر است:
فراهم نمودن دسترسی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تمامی بخشهای چرخه سوخت هستهای اعم از معادن اورانیوم، مجتمعهای تولید و غنیسازی سوخت، و سایتهای مختص به بازماندههای هستهای و همچنین به هر مکانی که مواد هستهای وجود دارد یا قرار است وجود داشته باشد.
فراهم نمودن امکان استفاده از سامانههای ارتباطی تأسیسشده از جمله سامانههای ماهوارهای و سایر گونههای ارتباط راهدور برای آژانس توسط کشورها.
فراهم نمودن اطلاعات در مورد تولید و صدور فناوریهای حساس هستهای توسط کشورها.
موارد فوق، به منظور جلوگیری از کاربرد اتم برای اهداف غیرصلحآمیز است. این تدابیر جنبه پیشگیرانه دارند و در حقیقت کشورها با امضا و تصویب موافقتنامه پادمان و پروتکل الحاقی، مانع از امنیتی شدن برنامههای هستهای خود میگردند. چرا که سازوکارهای نظارتی شدید از سوی آژانس وضع میشود و کشورها را از انجام فعالیتهای نظامی هستهای باز میدارد.
اگرچه تصویب پروتکل الحاقی از سوی کشورها داوطلبانه است، قطعنامههای شورای امنیت در قبال ایران، بر لزوم تصویب این پروتکل و همکاری ایران با آژانس در چارچوب آن، تأکید دارند. در قطعنامههای 1696، 1737، 1803 و 1929، شورای امنیت خواستار اقدامات لازم توسط ایران مبتنی بر پروتکل الحاقی شده است. همچنین در قطعنامههای 1737 و 1929، جمهوری اسلامی ایران موظف شده تا فوراً پروتکل الحاقی را امضا نماید. اتخاذ چنین رویکردی از سوی شورای امنیت نشان از آن دارد که مسئله هستهای جمهوری اسلامی ایران را نمیتوان از طریق تدابیر سیاسی حل نمود. در این راستا در متن قطعنامهها بارها از عبارت تدابیر مضاعف، به منظور توقف برنامه هستهای ایران نام برده شده است. این عبارت معادل ابزارهای فوقالعاده در نظریه امنیتی کردن میباشد.
موافقتنامه پادمان نیز که وجه دیگر ابزارهای تنظیمی شورای امنیت را تشکیل میدهد، با توجه به عملکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال این موافقت نامه و تعلیق کد 1/3، در قطعنامههای 1803 و 1929 مورد استناد واقع شده و عدم تمکین ایران از این بند، مستمسکی برای شورای امنیت جهت امنیتی کردن ایران قرار گرفته است.
حاصل امر آنکه، شورای امینت با اتکا به موافقتنامه پادمان و پروتکل الحاقی، در روزمره و عادیسازی تهدیدآمیزی جمهوری اسلامی ایران در منظر جامعه بینالمللی ایفای نقش نموده است.
3.2.4. سیاستگذاریهای معطوف به امنیتی کردن
شورای امنیت سازمان ملل متحد، سیاستگذاریها و طرحهای اقدام[180] خود در قبال برنامه هستهای ایران را به صراحت در قطعنامههایش ذکر کرده است. این شورا به منظور پیگیری اجرای این سیاستها و اقدامات تعیینشده، کمیته ویژهای را تشکیل داد. بند 18 قطعنامه 1737، به طور تفصیلی وظایف این کمیته را که متشکل از ۱۵ عضو شورای امنیت میباشد، شرح میدهد[181]:
تلاش به منظور دریافت اطلاعات در رابطه با اقدامات اتخاذ شده تمامی کشورها خصوصاً کشورهای منطقه و کشورهای تولید کننده اقلام، مواد، تجهیزات، کالاها و فناوریهایی که میتواند به فعالیتهای مرتبط با غنیسازی، بازفرآوری یا آب سنگین یا به توسعه سیستمهای پرتاب سلاح هستهای کمک نماید.
تلاش به منظور دریافت اطلاعات از دبیرخانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص همکاریهای این آژانس با ایران که صرفاً به امور غذایی، کشاورزی، پزشکی، ایمنی یا سایر اهداف بشردوستانه محدود شده است.
بررسی و اتخاذ تدابیر مقتضی در خصوص نقضهای احتمالی ناظر به موارد مقرر شده در متن قطعنامهها.
تعیین موارد بیشتری از اقلام، مواد، تجهیزات، کالاها و فناوریهای مرتبط با برنامه هستهای ایران، در صورت نیاز.
تعیین سایر افراد و نهادهای مرتبط با فعالیتهای هستهای ایران، در صورت نیاز.
ارائه گزارش از فعالیت کمیته و اجرای قطعنامهها به شورای امنیت، حداقل هر ۹۰ روز یکبار، به همراه نقطه نظرات و توصیهها، بویژه در مورد راههای تقویت کارآمدی اقدامات مقرر.
رکن دیگری که از آن برای اعمال سیاستهای تحریمی ایران بهره برده شد، «گروه کار اقدام مالی[182]»(FATF) بود. این نهاد که یک موجودیت بین دولتی محسوب میشود و به طور عمده در حوزههای موضوعی پولشویی، تأمین مالی تروریستها و سایر تهدیدهای مرتبط با تمامیت نظام مالیه بینالمللی فعالیت میکند(www.fatf-gafi.org)، نقش بسیار مهمی در نظارت بر تبادلات مالی کشورها با جمهوری اسلامی ایران داشت. در این خصوص میتوان به اِعمال تدابیر شورای امنیت توسط این گروه در قبال مراقبت از تراکنشهای مرتبط با بانکهای ایرانی از جمله بانک مرکزی که در فعالیتهای حساس هستهای یا توسعه سامانههای حمل سلاح هستهای دخیل هستند، اشاره نمود.
3.3. سطح سوم: بافت
چنانکه در فصول گذشته مباحثی در باب نقش و اهمیت بافت در امنیتی شدن یک موضوع مطرح شد، علاوه بر ارزیابی بافت قریب و بعید باید به مقو
دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir |
له وابستگی متقابل کاگزار و بافت نیز توجه گردد. ماحصل بحث بافت قریب و بعید، در مرحله تفسیر از تحلیل گفتمان قطعنامههای شورای امنیت ذکر شد که از بیان مجدد آن صرف نظر میکنیم. مقوله وابستگی متقابل کارگزار و بافت را نیز میتوان در چارچوب دو گزاره زیر به بررسی نشست:
اثرگذاری بازیگر امنیتی کننده بر بافت
اساساً میزان اثرگذاری بازیگر امنیتی کننده بر بافت، در گرو عواملی چون جایگاه قدرت، توانش زبانی و توانایی تجسمبخشی به تهدید توسط این بازیگر است. بازیگر امنیتی کننده، یا شورای امنیت، در رابطه با برنامه هستهای ایران از جایگاه قدرت بسیار بالایی برخوردار است. حضور قدرتهای بزرگ اقتصادی و نظامی و همچنین مرجعیت جهانی در موضوع صلح و امنیت، سبب ایجاد چنین جایگاهی برای شورای امنیت شده است. بدیهی است این جایگاه، میزان اثرگذاری آن را بر جامعه بینالمللی تقویت میکند به گونهای که باعث میشود پاره گفتار امنیتی شورا «بجا» تلقی گردد. تلقی «بجا» از پارهگفتار امنیتی، باید معطوف به یک واقعیت خارجی هم باشد. این واقعیت خارجی که در قالب گزارههای زیر در قطعنامههای شورای امنیت مطرح شده است، تهدید را کاملاً انضمامی میکنند:
وجود آلودگی ناشی از ذرات اورانیوم پرغنا و کمغنا در سانتریفیوژها
دستیابی به فناوری سانتریفیوژهای P-1 و P-2
تهیه فلز اورانیوم از هگزافلوراید اورانیوم
آزمایش بر روی پلوتونیوم
آغاز به فعالیت رآکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک
تعلیق اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی
پروژه نمک سبز
حضور برخی از نهادهای مرتبط با نیروهای نظامی ایران در برنامه هستهای
ساخت نسل جدید سانتریفیوژ
آزمایش بر روی ادوات انفجار چاشنی با ولتاژ بالا
ساخت چاشنی انفجاری بریج وایر(EBW)
انفجار همزمان چاشنیهای چندتایی EBW
فعالیتهای موشکی و ارتباط آن با برنامه هستهای
تعلیق کد 1/3 از توافقنامه پادمان
غنیسازی اورانیوم 235 به میزان 20%
تأسیس سایت غنیسازی فوردو و تأسیسات دارخوین
دو شرط «بجا بودن پارهگفتار امنیتی» و «ارجاع به یک واقعیت خارجی»، بافت را تا حدی تغییر میدهد که پذیرش ادعای شورای امنیت از سوی جامعه بینالمللی را رقم میزند. بنابراین شورای امنیت با توانایی تغییر بافت، دعوی خود در مسئله هستهای جمهوری اسلامی ایران را مشروع جلوه داد و با استفاده از آن، لزوم مدیریت تهدید به مدد ابزارهای غیرسیاسی را گوشزد کرد.
الهامپذیری بازیگر امنیتی کننده از بافت
علاوه بر تعینبخشی بازیگر امنیتی کننده، بافت نیز بر رفتار این بازیگر تأثیر میگذارد. بدین صورت که بازیگر امنیتی کننده باید به نحوی سخن بگوید تا با بافت همنشین شود. همنشینی کلام بازیگر امنیتی کننده با بافت، از حیث زمانی بسیار مهم است. بر این اساس، پارهگفتار امنیتی باید در لحظه مناسب بیان شود تا واکنش مناسب و مورد انتظار مخاطب شکل گیرد. واکنش مناسب که از آن به پذیرش مخاطب تعبیر میشود، الصاق برچسب تهدیدآمیز بودن یک موضوع را به همراه دارد. این امر به معنای موفقیت بازیگر امنیتی کننده است.