
2-5-3-1سیاست های نگهداری موجودی کالا
طی دو دهه گذشته تغییرات زیادی در سیاستهای نگهداری موجودی کالا در شرکتها به وجود آمده است. برخی پژوهشگران با طرح مسائلی همچون فلسفه تولید به موقع، تکنولوژی اطلاعات، خدمات لجستیک شخص ثالث، برون سپاری ومقاطعه کاری فرعی معتقدند نگهداری موجودی کالا باید کاهش یابد. در مقابل برخی دیگر با طرح مسائلی، همچون رشد تقاضا برای محصولات گوناگون و سطح خدمت رسانی به مشتریان معتقد به نگهداری موجودی کالا در شرکتها هستند. برخی از پژوهشگران معتقد هستند هرگاه تقاضای پیش بینی شده آتی کاهش یابد، تا حد امکان سعی میشود موجودی کالای بیشتری فروخته شود، در نتیجه موجودی کالا کاهش مییابد. بنابراین سطح موجودی کالا به طور مستقیم با فروشهای آتی در ارتباط است و همچنین اگر تقاضای پیش بینی شده آتی کاهش یابد، سودهای پیش بینی شده آتی نیز کاهش مییابد [نمازی وهمکاران، ۱۳۹۱]. از لحاظ اعمال مدیریت موجودی کالا تصمیمات اساسی این است که چه تعداد کالا سفارش داده شود ودر چه زمانی سفارش کالا ارسال گردد. از دیدگاه مدیر مالی، تصمیم گیری اساسی این است که چه سطحی از سرمایه گذاری در موجودی کالا انتخاب شود در این تصمیم گیری چهار نوع مخارج و هزینه به شرح زیر مطرح میشود:
1)مخارج تحصیل وتخفیفات خرید۲)هزینه سفارش۳)هزینه نگهداری موجودیها۴)هزینه تأمین مالی. مخارج بالا در مدل ریاضی مقدار اقتصادی سفارش موجودی منظور و به صورت مقداری محاسبه میشود که نتیجه آن مساوی حداقل جمع هزینههای مربوط میباشد [شباهنگ، ۱۳۷۳].
2-5-3-2 معایب نگهداری موجودی کالا
هنگامی که شرکتها منابع مالی خود را به سرمایه گذاری در موجودی اختصاص میدهد این سرمایه میتوانست در بخشهای دیگر کاری نیز مورد استفاده قرار گیرد. بخشی از موجودی کالا که از طریق اعتبار تجاری توسط فروشندگان تأمین مالی میشود هزینهای را برای شرکت ایجاد نمیکند. اما تصمیم به توسعه موجودی کالا و تأمین مالی از طریق وام، شرکت را با پرداخت بهره برای بدهی اضافی روبه رو میکند. همچنین تأمین مالی موجودی کالای بیش از نیاز از طریق فروش سهام عادی، هزینه فرصت از دست رفته را به دنبال خواهد داشت که در این صورت شرکت سرمایهای را که میتوانست برای امور سودآور دیگر صرف کند از دست میدهد. بنابراین نگهداری موجودی کالای مازاد بر نیاز هزینههای غیر ضروری را برای شرکت تحمیل میکند. مخاطره اصلی سرمایه گذاری در موجودی کالا امکان کاهش قیمت اقلام در بازار و تحمل زیان توسط واحد انتفاعی است کاهش قیمت ممکن است به دلیل پیشرفتهای تکنولوژی و ارائه محصولات مرغوبتر به بازار واقع شود. مدیران مالی باید از میزان مخاطرات همراه با سرمایه گذاری در موجودی کالا آگاه باشند. این کار با منظور کردن زیانهای مورد انتظار در هزینه نگهداری یا اعمال نرخ تنزیل بالاتر برای اقلام مخاطره آمیز انجام میگیرد [شباهنگ، ۱۳۷3].
2-5-3-3 مزایای نگهداری موجودی کالا
1)جلوگیری از کاهش فروش: اگر شرکت سطح مشخصی از موجودی کالا را برای فروش حفظ نکند بخشی از فروش خود را از دست خواهد داد. مشتریانی که خواستار حمل سریع کالا هستند. از شرکت های رقیب خرید خواهند کرد وسایر مشتریان نیز به علت تأخیر در تحویل کالا منصرف خواهند شد.
2)استفاده از تخفیف های ناشی از خرید های عمده: اگر شرکت سیاست حفظ سطح معینی از موجودی کالا را برای بخشی از خطوط تولید خود داشته باشد،میتواند طی برنامه ریزی با حجم بالایی از خرید از مزایای خرید عمده استفاده کند.تا زمانی که هزینه نگهداری موجودی کالا از میزان این تخفیفات کمتر باشد شرکت می تواند سود خود را افزایش دهد.
3)کاهش هزینه سفارش فروش:معمولاً شرکت ها با انجام هر سفارش هزینه های مشخصی را متحمل می شود.شرکت می تواند با برنامه ریزی صحیح سفارشات بزرگ را جایگزین تعداد سفارشات کوچک کندوهزینههای متغیر سفارش را به مقدار زیادی کاهش دهد.
4)دستیابی به تولید کارا و مؤثرتر حفظ سطح موجودی کالا:باعث جلوگیری از تأخیر یا توقف تولید در اثر کمبود مواد خواهد بود[صفری،1389].
2-5-3-4 مدل تصمیم گیری موجودی کالا
در مدیریت موجودی کالا با دونوع هزینه روبه رو هستیم:
هزینههای نگهداری: هزینههایی هستند که به خاطر نگهداری کالا در شرکت ایجاد میشود. این هزینهها شامل هزینه انبارداری، هزینه راکد شدن منابع مالی وهزینه فاسد شدن کالاست. بدیهی است هرچه زمان نگهداری کالا در انبار افزایش یابد هزینه نگهداری نیز افزایش مییابد.
هزینه سفارش: هزینههایی است که برای هر بار سفارش مجبور به پرداخت آن هستیم. هر چه دفعات سفارش افزایش یابد، این هزینهها نیز افزایش مییابد. هر چه دفعات خرید را افزایش دهیم هزینه سفارش افزایش مییابد و در صورتی که دفعات سفارش کم باشد، مجبوریم کالای بیشتری را در انبار نگهداری کنیم و در نتیجه هزینه نگهداری افزایش مییابد.
هدف مدل تصمیم گیری موجودی کالا این است که تعیین کنیم هر بار چقدر سفارش دهیم تا هزینه کل (مجموع هزینههای نگهداری و هزینه سفارش) به حداقل رسد. برای این کار به موارد زیر توجه کنیم:
(2-1)
کالا موجودی متوسط= (سفارش بار هر مقدار)/2 A= Q/2=(R/2N)
بدیهی است هر چه دفعات سفارش کاهش یابد، متوسط موجودی کالا افزایش می یابد
هزینه نگهداری: عبارت است از هزینه نگهداری یک واحد در طی سال ضرب در متوسط موجودی کا
لا
(2-2)
نگهداری هزینه=A.I= R/2N.I=Q/2.I
هزینه سفارش برابر است با هزینه هر بار سفارش ضرب در دفعات سفارش
(2-3)
سفارش هزینه=S.N=S. R/Q
هزینه کل عبارت است از:
(2-4)
TC=S. R/Q+Q/2.I
که درآن:
Rتقاضای سالیانه،Aمتوسط موجودی کالا،Nدفعات سفارش،Qمقدارهرسفارش،Iهزینه نگهداری،Sهزینه هر بار سفارش
همانطور که روابط نشان میدهند هزینه نگهداری با متوسط موجودی کالا رابطه مستقیم دارد و هزینه سفارش با متوسط موجودی رابطه عکس دارد.
با افزایش متوسط موجودی کالا، هزینه نگهداری افزایش، هزینه سفارش کاهش، و هزینه کل ابتدا کاهش یافته به حداقل رسیده و سپس افزایش مییابد
بهترین تصمیم چیست؟ یعنی هر سفارش چقدر باشد تا هزینه کل به حداقل رسد؟ برای این کار از تابع هزینه کل مشتق گرفته و مساوی صفر قرار میدهیم [تهرانی، ۱۳۹۰].
(2-5)
TC=S. R/Q+Q/2.I→δTC/δQ=(-SR)/Q^2 +1/2.I→δTC/δQ=(-SR)/Q^2 +1/2.I=0→Q^2=2RS/I→Q=√(2RS/I)=EOQ=√(2RS/I)
2-5-4 مدیریت حساب ها و اسناد پرداختنی
کنترل مؤثر حسابهای پرداختنی باعث در دسترس قرار گرفتن وجه نقد بیشتر میشود در حالی که هدف اساسی مدیریت حسابهای دریافتنی تسریع در دریافت آنهاست. در خصوص حسابهای پرداختنی هدف کند کردن هر چه بیشتر پرداختها و کند کردن پرداختها باعث در دسترس قرار گرفتن بیشتر وجوه میشود. یک راه کند کردن پرداختها استفاده از فاصله وصول چکهای بین راهی است بدین گونه که برای پرداختها از حسابهای بانکی استفاده شود که سیستم یکپارچه ندارد و وصول چکهای صادره از آن حسابها توسط مشتری زمان بر است. به طور کلی بدهیهای جاری نوعی منبع تأمین مالی محسوب و از این رو برخی شرکتها آنها را منبع دائمی به حساب میآورند به همین دلیل در خریدها به مقیاس وسیعی از اعتبارات تجاری استفاده میکنند استفاده از اعتبارات تجاری شامل هزینههایی است برخی از آنها عبارت است از هزینه عدم استفاده از تخفیف زمانی که شرکت از تخفیفات نقدی مربوط به پرداخت زودتر بدهی استفاده نکند، تخفیف از دست رفته نوعی هزینه تأمین مالی تلقی میشود اگر شرکتی در خرید کالا از اعتبارات تجاری استفاده کند و نتواند در تاریخ مقرر بدهی خود را پرداخت کند درجه اعتباریش پایین خواهد آمد و پس از آن تأمین مالی بسیار پرهزینه و گاهی غیرممکن میشود [صفری، ۱۳۸۹].
2-6 – معیار های سنتی و نوین اندازه گیری نقدینگی
2-6-1 معیار های سنتی اندازه گیری نقدینگی
در شاخصهای سنتی نقدینگی تأکید اصلی بر این موضوع است که هر چه دارائیهای جاری بیشتر از بدهیهای جاری باشد، وضعیت نقدینگی شرکت مطلوبتر است. به عبارت دیگر داراییهای جاری صرف نظر از ترکیب آن نمایانگر توان پرداخت شرکت و بدهیهای جاری نیز صرف نظر از ترکیب آن نمایانگر نیازهای نقدی شرکت است. بر اساس همین دیدگاه نسبتهای جاری و آنی برای اندازه گیری وضعیت نقدینگی معرفی شدهاند. مدت زمانی طولانی است که از این نسبتها به عنوان شاخصهایی برای ارزیابی توان بدهیها استفاده میشود. نواقص این شاخصها، همواره مورد تأکید تحلیلگران و به خصوص بازار سرمایه بوده است که از جمله میتوان به لحاظ نکردن درجات نقدینگی داراییهای جاری و سرعت باز پرداخت بدهیهای جاری اشاره کرد [خواجوی وهمکاران، ۱۳۹۰].
2-6-2 معیارهای نوین نقدینگی
با توجه به ایرادهای وارده بر شاخصهای سنتی نقدینگی شرکتها، پژوهشگران مالی درصد بر آمدند شاخصهایی را معرفی کنند که ضمن رفع ایرادهای مذکور، جزییات وضعیت نقدینگی شرکتها را نیز مد نظر قرار دهد در ادامه شاخصهای نوین نقدینگی ارائه خواهد شد.
شاخص فراگیر نقدینگی
این شاخص با محاسبه میانگین وزنی نسبت جاری، مشکل مربوط به در نظر نگرفتن درجه نقدینگی داراییهای جاری و زمان باز پرداخت بدهی جاری را مرتفع میکند جزییات این مدل به شرح زیر است:
1)به هریک از دارایی های جاری با توجه به درجه نقدینگی آنها وزن معینی اختصاص می یابد و مبلغ تعدیل شده آنها محاسبه می شود وزن هر دارایی عبارت است از:
1) معکوس گردش هر دارایی
2)به وجه نقد، به دلیل اینکه ماهیتاً نقد است، ضریب 1اختصاص داده می شود و احتیاج به تعدیل ندارد.
3)چون مطالبات شرکت یک مرحله برای تبدیل به نقد شدن، فاصله دارد به شرح زیر تعدیل می شود.
(2-6)
که در آن:
AR:حساب های دریافتنی تعدیل شده
R:مانده حساب های دریافتنی
TR:گردش حساب های دریافتنی است.
4)موجودی کالا به دلیل اینکه باید ابتدا به حساب های دریافتنی و سپس تبدیل به وجه نقد شود به این شرح تعدیل می شود:
(2-7)
که در آن:
AINV:موجودی کالای تعدیل شده
INV:مانده موجودی کالا
TINV:گردش موجودی کالاست.
5)برای هریک از بدهی جاری ضریب تعدیل محاسبه و مبلغ تعدیل شده آنها محاسبه می شود حساب های پرداختنی به شرح زیر تعدیل می شود:
(2-8)
که در آن:
APA= حساب های پرداختنی تعدیل شده
=PURکل خرید دوره
PA= مانده حساب های پرداختنی
=TPAگردش حساب های پرداختنی است
البته، سایر اجزای بدهی ها نیز بر اساس همین روش قابل تعدیل هستند
6)شاخص فراگیر نقدینگی
(2-9)
که درآن:
= ACR شاخص فراگیر نقدینگی
=ACAدارایی جاری تعدیل شده
LCA= بدهی جاری تعدیل شده
همانگونه که ملاحظه میشود تا حدود زیادی ایراد اصلی نسبت جاری، که لحاظ نکردن درجه نقد
ینگی داراییهای جاری و زمان بازپرداخت بدهیهای جاری بود با بکار گیری ضریب تعدیل رفع شده است [خواجوی و همکاران، ۱۳۹۰] [مهدوی ،قربانی، ۱۳۹۱] [جهانخانی ، طالبی، ۱۳۷۸].
شاخص دوره تبدیل وجه نقد
گیتمن (۱۹۷۴) از دوره تبدیل وجه نقد به عنوان جزء حیاتی مدیریت سرمایه در گردش یاد کرده است. دوره تبدیل وجه نقد دوره زمانی خالص بین پرداخت بدهیها و دریافت وجه نقد از محل وصول مطالبات است. هرچه این دوره کوتاهتر باشد شرکت نقدینگی بهتری دارد [مهدوی ، قربانی، ۱۳۹۱] [جهانخانیوهمکاران، ۱۳۷۸]. این معیار، ابزار رایج اندازه گیری مدیریت سرمایه در گردش است و نشان میدهد که شرکتها تا چه اندازه، خریدها، فروشها و وصول وجوه و پرداختهای خود را مدیریت میکنند [پورحیدری ، زعفرانیه ، ۱۳۹1]. اندازه گیری چرخه تبدیل وجه نقد برای مدیران شرکت لازم است. اهمیّت چرخه تبدیل وجه نقد از دیدگاه مدیریت زنجیره ارزش است، که از طریق ارتباط به طور مثال خرید با تأمین کنندگان فعالیتهای عرضه، زنجیرهای داخلی و فعالیتهای خرید و فروش